زیـــرِ نــــور ِمــــاه

زیـــرِ نــــور ِمــــاه

زیـــرِ نــــور ِمــــاه

سالگرد مرگ جاودان..

سکوت است و سکوت.. تاریکی و تاریکی.. و زمان توهم مغزهای بیماری است که هذیان می بافند.. در این جهان هیچ نیست و من نیستم و بگذارید فلسفه دکارت بماند و بپوسد. در این جهان جز سنگ قبری هیچ نیست. مه خیمه زده بر سر سنگ تاریک و رنگ وارنگ.. سنگ آینه مانند.. بازتاب کهکشان ها رویش می رقصند. بر سنگ مشکی قبر، ستاره ها چشمک می زنند و ماه نور می ریزد.

آسمانی نیست. بازتاب این آسمان نیست، طرح سنگ.. آسمانی دیگر زندگی می تراوشد.

در این جهان هیچ نیست و با دو انگشت بر سنگ خطی می کشم، عمودی، افقی.. عمودی افقی.. شاید هم افقی، عمودی، افقی، عمودی..

پله هایی به ابدیت..

در این جهان هیچ نیست و خون می چکد از نوشته های رو دستم، خون می چکد و به خورشیدشان رنگ می دهد..

سرن را میان دو دستم می گیرم و می فشارم.در این جهان هیچ نیست، جز تلی از خاطرات که خاک کرده ام. سرم را میان دو دست می گیرم. نمی خواهم ببینم. بیست وسه دقیقه دیگر. فقط بیست و سه دقیقه مانده! کسی هق هق می کند، آسمان چگونه به رنگ ماه شد..؟! مگر مه نبود..؟!

می شودیک لحظه مرارها کنید؟! کار دارم. باید برای روحش دعا بخوانم. قول داده ام. بله خانم. بیچاره آن زمان کسی را نداشت. بغض داشت فقط. از همان هفتاد لحظه خواهش کرد برایش آرزوی موفقیت کنند. خدا را باور داشت؟! نمی دانم. ان لحظه های آخر را نمی دانم. نداشت. به نظر من نداشت.

لطفا مرا رها کنید. بایددوسانت خاک روی آن سنگ عجیب غریب را پاک کنم. باید آب بریزم روی آن سنگ. باید بنشینم، سیگاری آتش بزنم و قهوه ای برای هر دویمان بریزم. باید بگذارم در این نیستی، بوی قهوه بپیچد.

باید دود کنم، دود کنم.. دود کنم.. خاطراتش را می گویم! اگر لحظه ای مرارها کنید، متشکر می شوم! حقیقتا علاقه ای به دانستن صدای جیغ ها ندارم. سکوت؟! سکوت لحظه بعدش؟! نه! نه! خواهش می کنم! 

می دانم قطرات اشک چگونه روی کاغذ می چکند.فیلمی تکراری است. حالا می گذارید بروم؟! فندکم را روی طاق جا گذاشته ام. کدام طاق؟! نمی دانم. می دانستم ها. مشکلی ندارد. با خاطراتش آتش می زنم. مگر می شود آتش را دود کرد؟! مسلما! نمی دانستید؟!

می گذارید بروم؟! می دانید که نیمه شب، قصد رفتن می کند.امشب را باید پا به پایش قدم بزنم.مگر آدم ها در قبر قدم می زنند؟! بله! با ژاکت مشکی. باگام های خسته‌. با سرگیجه.

می شود صحنه بعدی را بزنید برود جلو؟! ضربه را می گویم. آن صحنه را از برم. نمی زنید؟! پس من بروم؟! آقا لطفا آن ژاکت مشکی را بدهید. منتظر است.باید برویم.. بروم.. برود.. 

باید بایستیم تا صبح.. خاک را از روی شانه هایمان بتکانیم.. چرا دست های مرا می بندید آقا؟! چرا صحنه ها ها را به چشمان می دوزید..؟! 

پس حداقل بگذارید، آتش بزنم.. بگذارید.. من به جای او می کشم.. او به جای من.. در هر حال همین یک نخ را داشتم.. 

  • دختــرک بـی نـــام و نـــشـــان

نظرات  (۱۰)

  • شاهزاده شب
  • عجب...
    پاسخ:
    :)
  • مصطفى مرتاضى
  • گفته بودم صبرم زیاده،فلن صبر میکنم  جنده  کوچولو
    ولى شیشه صبرم حدى داره،بشکنه بدپیش میاد
    پاسخ:
    عوه.. می بینم مطلبت نیست..!=))
  • مصطفى مرتاضى
  • فک میکنم داستان نزدیک تو بلاگ مشخص کرده چه حروم زاده ای هستى؛)
    پاسخ:
    پستت بچه بودنتو نشون می داد.. :) اما خب، توهین به معجزه من؟! نوچ نوچ نوچ.. گفتم سرانجام خوبی نداره.. نگفتم؟!
    بچه هارم باید تنبیه کرد دیگه. :)

    اولا که چه ربطی داشت ؟

    دوما که دست به کپیت خیلی خوبه یا بهتره بگم از ارایه ای که قید کردم خوب استفاده میکنی.افرین نویسنده خوبی میشی.

    سوما که اینا رو واسه چی داری به من میگی؟

    چهارما که اگه من بلوغ جنسی نکرده بودم که تو الان اینجا نبودی.

    پنجما که اطلاعات من به تو ربطی نداره.

    شیشما که بابات چیز خوبیه؟بفرستش بیاد ما مشکل نداریم اون رو هم میکنیم.

    دیگه هم نمیخوام ناشناس باشم

    چرا فش دهندهات تو بلاگم تغییر کرد؟؟دادى پسراى جادوگران؟؟
    خب بر پایه ى کم اوردن نمیزارم!
    جهت یاداورى میگم که ازت بزرگترم لب شتر مرغى
    راستى تاحالا کسى بت گفته که تریپت خیلى خزه 
    یه تذکرم میدم که من قلمارو خوب میشناسم فک نکن با چهارتا دادا و بیابخور پسر میشى
    درضمن اینقدر لفظ تخمى نیا جیگر اینجا همه چى به خایس که ندارى
    پاسخ:
    =)))

    بلوغ مرحله‌ای از رشد انسان است که باعث گذار از کودکی و رسیدن به بزرگسالی می‌شود. فردی که دوران بلوغ را پشت سر گذاشته باشد بالغ نامیده می‌شود و از نظر جنسی، توانایی تولید مثل دارد. بلوغ بیشتر اشاره به تغییرات جسمانی در بدن مرد و زن دارد. این دگرگونی با نام بلوغ جسمانی شناخته می‌شود. علاوه بر آن بلوغ روانی نیز اشاره به رشد روانی و شخصیتی فرد دارد. بلوغ جسمانی معمولاً در دوران نوجوانی اتفاق می‌افتد. بلوغ روانی دیرتر و پس از بلوغ جسمانی روی می‌دهد. بلوغ اجتماعی مرحله تکاملی بلوغ انسان است که موجب تعیین شخصیت اجتماعی فرد می‌شود.

    محتویات

    بلوغ جسمانی

    بلوغ جسمانی به مجموعه تغییرات فیزیکی و فیزیولوژیکی در بدن انسان و سایر جانوران گفته می‌شود که بر اساس آنها، بیشتر بر اثر ترشح هورمون‌های گوناگون، بدن کودک تبدیل به بدن بزرگسال می‌شود. بیشتر این تغییرات جنبهٔ جنسی دارند و به غدد و اندامهای جنسی مرتبط می‌شوند. به همین علت بلوغ باعث ایجاد آمادگی، احساس نیاز و توانایی سکس و تولید مثل می‌شود. زمان، فرایندها و نشانه‌های بلوغ در پسران و دختران متفاوت است. جهش بلوغ اصطلاحاً به رشد جسمانی بسیار سریعی گفته می‌شود که معمولاً در اوایل بلوغ رخ می‌دهد که در نهایت موجب افزایش قد، وزن و رشد عضلات بدن می‌شود [۱].

    بلوغ در پسران

    روند رشد اندام‌ها در پسران

    بلوغ در پسران دیرتر از دختر دختران روی می‌دهد و معمولاً سنین چهارده تا شانزده سالگی زمان بروز بلوغ جسمانی در پسران است. سرعت بلوغ نیز در پسران کمتر از دختران است و به همین دلیل دوران بلوغ و تکمیل نشانه‌های آن در پسران بیش از دختران طول می‌کشد [۲].

    در پسرها غده هیپوفیز واقع در قاعده مغز شروع به ترشح هورمون‌هایی می‌کند که بیضه را برای تولید هورمون جنسی مردانه یعنی تستوسترون تحریک می‌کنند. این هورمون‌ها باعث ایجاد تغییراتی مثل بزرگی اعضای تناسلی و رشد موی بدن و سپس تولید اسپرم و افزایش میل جنسی می‌شوند.[۳]

    نشانه‌های بلوغ در پسران که معمولاً از آنها با عنوان صفات ثانویه جنسی نیز نام برده می‌شود، عبارتند از:

    • رشد بیضه، ترشح هورمونهای جنسی و افزایش تولید اسپرم
    • رشد آلت تناسلی
    • رویش موی صورت (ریش و سبیل)
    • رویش موی زهار در پائین شکم و اطراف اندامهای جنسی
    • رویش مو در زیر بغل و سایر بخشهای بدن
    • تغییر در صدا و کلفت شدن یا مردانه شدن آن
    • رشد بدنی و تغییرات جسمانی.

    با توجه به قسمت بولد شده،گرفتی میگم چرا شرت کم؟! =))



    اخه کسکش اوبی خر.شونزده سال پیش زمانی که گذاشته بودم لای ننت اه اه میکرد یادت نمیاد.

    هنوز اون ساکی که ننت برام زده رو یادمه.باید میزاشتم تو پوست موز بمونی یا میریختمت تو چاه فاضلاب اینطوری شاخ نشی. خودتو  ننت جنده عمومی اید.

    حرفت تو بلاگم مثل این میمونه که  بچه الکسیس به یکی بگه مادر جنده.

    تو که از اسکی حرف اسکی میزنی گه میخوری اسکی میری.

    فقط با بد کسایی در افتادی.

    پاسخ:
    نظرت چیه صفات ثانویه جنسیت که نمایان شد، بعد بیای حرفای گنده تر از دهنت بزنی؟! ^^ 
    تا اون موقع خدافظ دوست عزیز :-h
    این عنی ک اومده این جا زر زده کیه خرس جان؟ میشه نشانی ازش بدی؟ کار مند شدم باش :|
    پاسخ:
    بوقه بوق ^^ 

    واقعا برات متاسفم.

    دفعه بعد تو بلاگای دیگه زر زر کنی خودت میدونی.

    دیگه از حدت گذشتی. تا الان بهت چیزی نگفتم.اطمینان داشته باش از این به بعد باهات جدی برخورد میکنم.

    یه مشت پفیوز...

    فقط بدون منم خیلی نگرانتم

    میخواستم یه چنتا چیز دیگه بارت کنم ولی در اون حدم نیستی.

    پاسخ:
    من قرار نیست قسم فحش ندادنمو بیشتر از این بشکنم!
    خط قرمز..
    حد..
    به خواهر من، به معجزه من توهین بشه‌‌.. ^^ عزیزدل، همتون به بوق رفته محسوب میشین.. ^^
    ...
    پاسخ:
    ...
    نگرانتم..
    پاسخ:
    نباش ما میراکل :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی