آلــزایــمر ِ زودرَس
- شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۴۶ ب.ظ
- چــتـه؟
-...
-چـــرا زُل زدی بــه دیوار؟
-...
-دوباره چه بلایی سَرت اومده؟
-لــعــنــتی...
-...؟
- دارم فراموش می کنم...
کلمات کلیدی
بایگانی
- مهر ۱۳۹۶ (۱)
- شهریور ۱۳۹۵ (۱)
- مرداد ۱۳۹۵ (۲)
- خرداد ۱۳۹۵ (۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۷)
- فروردين ۱۳۹۵ (۹)
- اسفند ۱۳۹۴ (۱)
- بهمن ۱۳۹۴ (۳)
- دی ۱۳۹۴ (۶)
- آذر ۱۳۹۴ (۱۰)
- آبان ۱۳۹۴ (۱۱)
- مهر ۱۳۹۴ (۸)
- شهریور ۱۳۹۴ (۱۳)
- مرداد ۱۳۹۴ (۲)
- تیر ۱۳۹۴ (۵)
- خرداد ۱۳۹۴ (۳)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۷)
- فروردين ۱۳۹۴ (۷)
- اسفند ۱۳۹۳ (۵)
- بهمن ۱۳۹۳ (۳)
- دی ۱۳۹۳ (۶)
- آذر ۱۳۹۳ (۵)
- آبان ۱۳۹۳ (۴)
- مهر ۱۳۹۳ (۸)
- شهریور ۱۳۹۳ (۱۳)
- مرداد ۱۳۹۳ (۱۰)
- تیر ۱۳۹۳ (۴)
- خرداد ۱۳۹۳ (۳)
- فروردين ۱۳۹۳ (۲)
- اسفند ۱۳۹۲ (۲)
- بهمن ۱۳۹۲ (۳)
- دی ۱۳۹۲ (۱)
- آذر ۱۳۹۲ (۱)
- آبان ۱۳۹۲ (۱)
- اسفند ۱۳۹۱ (۱)
آخرین مطالب
-
۹۵/۰۶/۱۲ماه شباتون درخشان.
-
۹۵/۰۵/۱۵نگاه می کنم و می نویسم..
-
۹۵/۰۳/۲۴روبــاهک ِ آسمون ِ من.
-
۹۵/۰۳/۰۵دوست دارم باورش کنم.. هر شب..
-
۹۵/۰۲/۲۹شــهر ِ ماهتــاب
-
۹۵/۰۲/۲۹من عـاشقم آقا.. من.. هم..
-
۹۵/۰۲/۲۸پادآرمان ِ دوست داشتنی!
محبوب ترین مطالب
-
۹۳/۱۰/۱۳مـوسیـو خـرس ِ قـطبی
-
۹۴/۰۸/۱۵once upon a time...
-
۹۴/۰۶/۳۱پــری های کــاخ
-
۹۴/۱۰/۱۲بوسه پریان دریایی طعم خفگی دارد..
-
۹۴/۰۶/۰۲محو میشم..
-
۹۳/۰۶/۰۲و چنین گفت آقا رادوین...
پیوندهای روزانه
پیوندها
- نت هات آبی رنگ موسیقی ذهن معجزه من..
- مغکده مهری ^^
- عــاطیشه، ســاکن ِ پایان افــق..
- بهتــــرین شعر هایی که خوانده است {باز هست :) }
- دارک نــویسی های گـــرگ جان
- مـــتــغیر نامی، مـُــنا
- مــیـلیونری که زاغه نشینـــه
- ســـــیــاهچال {به قــلم فراری!}
- مـــجـــــــال
- جــغـد و آتشبــان
- موسیو چهار ضلــعی منتظم!
پاسخ:
سیــــاهی محض...
سیــــاهی محض...
خب خوبه که!
پاسخ:
تــف تو ذات ِ فراموشی...
فراموشی خوب نیست.. از یاد می بری چی سرت اومده... چی شده.. حتی ممکن یه شخص خاصو بخشیده باشی... ولی وقتی فراموش می کنی حتی امکانش هست یه خریتیو دوباره تکرار کتی... وقتی فراموش می کنی دیگه خودتم نمی تونی باور کنی کل ِ این ماجرا برات اتفاق افتاده...
تــف تو ذات ِ فراموشی...
فراموشی خوب نیست.. از یاد می بری چی سرت اومده... چی شده.. حتی ممکن یه شخص خاصو بخشیده باشی... ولی وقتی فراموش می کنی حتی امکانش هست یه خریتیو دوباره تکرار کتی... وقتی فراموش می کنی دیگه خودتم نمی تونی باور کنی کل ِ این ماجرا برات اتفاق افتاده...
لاجوردی می نوشت
و چشمان سیاه من
آنان را سبز می پنداشت....
آه... کدام حقیقت ؟؟؟...
قلم، نوشته ، یا پنداشت؟؟؟...
فقط می دانم چشمانم سیاه است.....