من خوب نیستم. خب؟! :)
- جمعه, ۲۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۲۹ ب.ظ
پاک نمی شود. هی می سابم و این سیاهی دور چشمانم پاک نمی شود. نمی رود. پاک نمی شود. ته بوی دودی اش از روی انگشتانم نمی رود. نمی رود.پاک نمی شود. جای زخم های روی دستم پاک نمی شود. موسیقی کافه لعنتی از گوش هایم بیرون نمی رود. سنگینی چشمان هیز پشت شیشه از روی شانه هایم برداشته نمی شود. شیرینی عسل در قهوه اش..
چشمانم باز نمی شود. نور.. نور.. نور..
- و دیگه هیچ چیز جذابیتی نداره! من تمومم :)
- ببخشید که دیگه من نیستم. ببخشید که شدم اون چیزی که ازش متنفرم. ببخشید که هیچ جای لعنتی دیگه من واقعی رو نمی بینین. فقط همین جا. فقط همین پس زمینه سیاه.
- صدات کردم و نت پوکید و دیر رفت برات. منصرف شدم از تعریف بغضم. :)
- من از این اسمایلی بیزارم. :)
- ۹۴/۰۸/۲۲