once upon a time...
- جمعه, ۱۵ آبان ۱۳۹۴، ۰۲:۲۷ ب.ظ
جدیدا پا میگذارم در اینستاگرام و لبخند روی لبم می نشیند. عکس هایی از من که حتی از وجودشان خبرنداشته ام را با اکانتم می گذارد و پس ازدو ثانیه با اکانت خودش بر می گردد و زیرش قلبی می فرستد. عکس هایی از روز هایی که حتی ممکن بود فراموششان کنم..
خوش به حال ِ عکاسان اصلا. خوش به حالِ این بچه های گروه آپامه، این هایی که می روند در خیابان ها و با فشاری زمان را نگه می دارند.
عکس ها عجیبند. یادم رفته بود روزی من هم موهای بلند داشته ام. یادم رفته بود موهای لخت ِبلند ِ چندرنگه ام را با آن دو موجِ میانش..
- ۹۴/۰۸/۱۵