دیکته
- دوشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۰ ب.ظ
آمدم بنویسم. دیدم زیادی نمی فهمم. دیدم می خواهم از نظریه آشوب بنویسم و نمی دانم.. هنوز کامل نمی دانم. دیدم می خواهم از برساخت های اجتماعی بنویسم و نوپ! هنوز زمانش نرسیده..! خواستم از تک بودن ِ پروتون ِ یون ِ هیدروژن بنویسم و شت..
خواستم برایتان از عبری و تک تک رقص واژگانش بنویسم؛ خواستم از فلق و شفق ِ آسمان بنویسم؛ خواستم از زاویه شکست، از نت های آبی رنگ؛ از تعبیر ِ نت ِ فالش، از ترتیب ِدکمه های کیبورد؛ از سیاست و سکولاریسم، تاریخ و زمان پارتیان، کوروش و داریوش و تعداد زن هایشان، از قرآن و واژگانش، از مدل ریاضی ِ به هم پیچیدن ِ سیم های هدفون، از آشوبناک بودن ِ مسئله سه جرم؛ طراحی مینیمال و تئاترهای تعاملی، از رنگ ِ بال های بالثاموس، از به دنیا آمدن پری ِکوچکی در کاخ..
دست گذاشتم بر کیبورد و هیچ.. هیچ چیز کامل نبود!
دهانم را باز کردم تا بگویم، خط طویلی دیدند. نقطه چینی بی در و پیکر دیدم. شاید مشکل در لحنم باشد.. شاید توانایی به هم بافتن فرضیه های متعدد در ثانیه باشد.. شاید فلسفه پردازی های شبانه.. شاید هم کلام و کلام..! شاید اصلا مشکل از اطراف ِ ــمان باشد. نخواندشان ما را بالا می برد. نفهمیدنشان..! در هر حال، نظریه پردازی نمی کنم.. واژه کلیدی می دهم برای این روز ها.
آسمان
ماه
شب
نجوم
بی خوابی
عشق
درس
نخوابیدن
نخوابیدن
او
بغض
او
زخم
بغض
:D
fake
اشک
ناگهانی ها
حضور
پیش نویس
دوست
ــت
دارم
ریپارو
صبح
قهوه
سیگار
قهوه
قهوه
قهوه
درد
درس
آتــــیش
چشم هایش
بزرگ علوی
عاتــیش
سردرگم
شعله
نفت
خودسوزی
آرام..
او
خانه
جبران
کابوس
رویا
جیغ
مَرد
طاق
بخوان
کتاب
کتاب
موزیک
معجزه
پرواز
حسادت
معجزه
تک معجزه..
غیبت
گرگ؟
دل گیر
ناامید
آتش
انتظار
بیهوده
کاش.
کمی.
او
:)
بحث
قهقهه
پدر
قهوه
کافه
دلتنگ
پیاده روی
تا ماه
سفر
کارت بانکی
اگر
شاید
نرو
بمان
نمیر
نترس
برمی گردی
اگر
شاید
زبانم لال..
لوکوموتور
موزیک
موزیک
رقص
او
رقص
او
وقت کشی
کتاب
صبح
امتحان
بی تمام
ورقه سفید
بی خیال
انگیزه
بیمار
مو
کوتاه
دست
بدو
قرچ
برگ
آسمان
آبی
موزیک
چای
جدول
شترق
افتاد
- ۹۴/۰۹/۰۹