جــنـــگ های نــتـــی! {از سری ماجراهای من و بابام.}
- دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۳۱ ب.ظ
نگا کن، "موسیو رودولف مریخی!"
من می دونستم از اون اول این زیر ِ سر ِ تو بود. دسترسی نداشتنم به بیان و بلاگ و گرفتگی انگشتام همـــش زیر ِ سر تــو بود. اینکه مجبور می شدم با تبلت قرضی و نت مخابرات، کامپیوتر مدرسه و گوشی متصل به وای فای مدرسه زیر ِ میز، یا خونه فامیل و غیره به سختی برسونم خودمو برای نوشتن یه پست.. همـــش زیر ِ ســـر ِ تو بود! کل این حرفایی که بیان نمی شدن. تمومشون..
ولی خب، بازَم من برنده شدم. شاید از اسفند تا حالا زمان زیادی بوده باشه، ولی من تونستم. نشستم اینجایی که تو نمی خواستی باشم، دارم تو پنلی می نویسم که نمی خواستی بنویسم و لـعــنــتی..
چــه قد من از طعم بردن این نبرد خوشم مــیاد! :))
- ۹۵/۰۲/۲۷