اونا فقط دل می کنن و بہ یکی دیگہ دل می بندن..
- سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۲ ب.ظ
- آدما بہ نبودت عادت می کنن..
- می دونَم.. ولی من قرار نیست عادت کنم. من ھر صبح شروع مکالمونو آمادہ می کنم. تبریک تولداشونو و جواب بہ حرفاشونو، ابراز دل تنگی و این ھمہ دل سردی رو می چینم تا برسیم بہ ھم..
- ولی نمی رسین.
- آرہ. حتی اگہ برسیم ھم از این ھمہ حرف ھیچ کدومشون بیان نمی شن. می مونن تو گلو و ھی لگد می زنن، نہ سلام سردمون، نہ احوال پرسی کلیشہ ایمون قدرت بیرون کشیدنشونو ندارن. سر شب بہ خیر زود ھنگاممون ھم کل این مکالمات سقط میشن. تو گلو می مونن و می گندن.. تہشم یہ شب ھمشو روی یادگاریاشون عق می زنم.. روی سیکرت گاردن و یہ عطر شیرین کنار عروسک روی میز.. یہ فایل سیو شدہ قدیمی از صداش.. نقاشی روی دیوار و سناتور سرخ.. روی ھمشون عق می زنم.. ھمشون.. ھمشون..
- ۹۵/۰۲/۱۴