و الـــبــته لازم به ذکره که فقط یه نفر که مجموعه "پرسی جکسون و خدایان یونانــ"ــو خونده می تونه درک کنه که من الان در حین خوندن "نبرد لابیرنت" {برای بار شونزدهم! } همراه با دو بطری فـــریــز آبی ِ نیمه پر به علاوه کــلی پاستیل آبی و خب زبونی که به طبعا خاطر این همه رنگ ِ آبی، آبی شده، چه حسی دارم!
+ بارون داره میاد، صاعقه می زنه.. و رعد داره شیشه هارو تکون میده! با این شرایط احتمالا دو دقیقه دیگه منو کنار ِپنجره در حال بای بای کردن با زئوس خواهید دید! ^.^
- کاملا درسته! من بار شونزدهم حتی می تونم بهتر از بار اول تحت تاثیر جو ِ یـه کتاب قرار بگیرم!
+ و همچنان استایل "فانتزی خوانی" ترک نمیشه!