زیـــرِ نــــور ِمــــاه

زیـــرِ نــــور ِمــــاه

زیـــرِ نــــور ِمــــاه

دیکته

آمدم بنویسم. دیدم زیادی نمی فهمم. دیدم می خواهم از نظریه آشوب بنویسم و نمی دانم.. هنوز کامل نمی دانم. دیدم می خواهم از برساخت های اجتماعی بنویسم و نوپ! هنوز زمانش نرسیده..! خواستم از تک بودن ِ پروتون ِ یون ِ هیدروژن بنویسم و شت..

خواستم برایتان از عبری و تک تک رقص واژگانش بنویسم؛ خواستم از فلق و شفق ِ آسمان بنویسم؛ خواستم از زاویه شکست، از نت های آبی رنگ؛ از تعبیر ِ نت ِ فالش، از ترتیب ِدکمه های کیبورد؛ از سیاست و سکولاریسم، تاریخ و زمان پارتیان، کوروش و داریوش و تعداد زن هایشان، از قرآن و واژگانش، از مدل ریاضی ِ به هم پیچیدن ِ سیم های هدفون، از آشوبناک بودن ِ مسئله سه جرم؛ طراحی مینیمال و تئاترهای تعاملی، از رنگ ِ بال های بالثاموس، از به دنیا آمدن پری ِکوچکی در کاخ..

دست گذاشتم بر کیبورد و هیچ.. هیچ چیز کامل نبود!

دهانم را باز کردم تا بگویم، خط طویلی دیدند. نقطه چینی بی در و پیکر دیدم. شاید مشکل در لحنم باشد.. شاید توانایی به هم بافتن فرضیه های متعدد در ثانیه باشد.. شاید فلسفه پردازی های شبانه.. شاید هم کلام و کلام..! شاید اصلا مشکل از اطراف ِ ــمان باشد. نخواندشان ما را بالا می برد. نفهمیدنشان..! در هر حال، نظریه پردازی نمی کنم.. واژه کلیدی می دهم برای این روز ها.

آسمان

ماه

شب

نجوم

بی خوابی

عشق

درس

نخوابیدن

نخوابیدن

او

بغض

او

زخم

بغض

:D

fake

اشک

ناگهانی ها

حضور

پیش نویس

دوست

ــت

دارم

ریپارو

صبح

قهوه

سیگار

قهوه

قهوه

قهوه

درد

درس

آتــــیش

چشم هایش

بزرگ علوی

عاتــیش

سردرگم

شعله

نفت

خودسوزی

آرام..

او

خانه

جبران

کابوس

رویا

جیغ

مَرد

طاق

بخوان

کتاب

کتاب

موزیک

معجزه

پرواز

حسادت

معجزه

تک معجزه..

غیبت

گرگ؟

دل گیر

ناامید

آتش

انتظار

بیهوده
کاش.

کمی.

او

:)

بحث

قهقهه

پدر

قهوه

کافه

دلتنگ

پیاده روی

تا ماه

سفر

کارت بانکی

اگر

شاید

نرو

بمان

نمیر

نترس

برمی گردی
اگر

شاید

زبانم لال..

لوکوموتور

موزیک

موزیک

رقص

او

رقص

او

وقت کشی

کتاب

صبح

امتحان

بی تمام

ورقه سفید

بی خیال

انگیزه

بیمار

مو

کوتاه

دست

بدو

قرچ

برگ

آسمان

آبی

موزیک

چای

جدول

شترق

افتاد

  • دختــرک بـی نـــام و نـــشـــان

نظرات  (۳)

  • کلاغ شمال
  • رو همه مون انقد تأثیر گذاشته؟ 

    شاید زیادی مفلوک شدیم، وقتشه آخرالزمان شه :دی
    وسطای کلماتت یخ زدم. نمیدونم چرا.

    پاسخ:
    شاید چون اون وسط دکمه های کیبوردم داغ شد.:)
  • کامبیز دیوسالار
  • :)
    پاسخ:
    :)
    می دونی کامبیز.‌. یارو مسخرمون می کرد. کسایی که این اسمایلیو می زنن و انگار خستن که حرف بزنن.. :))
    می فهمید چه قد حرف داره همین یه اسمایلی؟
    ..
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی