زیـــرِ نــــور ِمــــاه

زیـــرِ نــــور ِمــــاه

زیـــرِ نــــور ِمــــاه

تا اتمام راهی نمانده..

 باد می آید، پر پر می شوند. در نسیم می رقصند. زیر آفتاب بخار می شوند، در آن ور.. می بارند.. رعد می زنند. مشت می کوبند. فریاد می زنند. داغ می کنند. فحش می دهند. کنار نمی آیند، می شکنند..


خرده های شکسته ـشان می ریزد روی زمین. رویش راه می رود. خونین می شود طرح ِ جاده. بلور ِ یخ می شود. به طرح ِ برف می شود. باد می آید، بلندشان می کند. زیرپایش یخ می نشیند، لیز می خورد. سرش به میز می خورد. بلند نمی شود. دیگر بلند نمی شود. از بین می رود. زود می گذرد. به سردی یخ. به سپیدی برف. کرم ها درونش لانه می سازند. لاشخور ها نیستش می کنند. تمام می شود.

بادبادکی خود را به باد می سپرد. در آسمان می رقصد. بالا می رود. پایین می آید. باد شدید تر می وزد. نخش پاره می شود. بالا و بالاتر می رود. در آسمان خود را گم می کند. فخر می فروشد. غافل است. جاهل است. نمی داند به زمین کوبیده خواهد شد. نمی داند که با زمان ساییده خواهد شد.  تمام خواهد شد..

رنگ دارند. به هم رنگ می زنند. ترکیب می شوند. به ترتیب می روند. با نظم می چرخند. بی نظم می گردند. تغییر می کنند. در هم می لولند. بخار می شوند، پودر می شوند.. روی آتش می رقصند. بر آتش می نشینند. آتش رنگ می گیرد. شعله ها مشت می کوبند. هم گام می شوند. دورمی شوند. شعله ها ســوز می شوند.کم کم دود می شوند.. یکهو رودی پدید می آید. رود ِ دود ِ سوز دار از کوه می آید. همه چیز را می شوید. می کند. می برد. رود جاری می شود.. نزدیک تر می آید..

نزدیک تر می آید.. به چشمانم می رسد. آبشار ِ عکس می شود، وارون ِ جهان می شود. می رود بالا، در حوض ِ چشمانم می نشیند. حوض چشمانم پر می شود.. پر تر می شود. می شکند. می ریزد به قلبم. آبشارِ قلب، به جاذبه سلام می دهد. قلبم سنگین میشود، هی سنگین می شود. سنگین تر می شود. می ترکد. تمام می شود..

جهان می لرزد. زلزله ای زمانه را زنگ دار می کند. کسی نزدیک می شود، او دور می شود. آسمان به زمین می رسد. زمین به آسمان می رسد. دریا روی جهان را می گیرد. زمین آبی می شود، آسمان سیاه می شود. همه چیز تمام می شود..

فـقـط ماه می ماند..

  • دختــرک بـی نـــام و نـــشـــان

نظرات  (۴)

انوشه زدی ترکوندی با این توصیف هات 0.o
پاسخ:
:)
پ.ن:آنوشا -.- آنوشااا -.-
الکی مثلن اگه من باشم به اینا نیاز نعاره:/
بحث الویت پیش میاد اینجا:-؟ که بیا وانمود نکنیم نسبت به قارقارک تو الویتم:))
جمله بندی اَت را تصحیح کن:دی

پاسخ:
معجزه :/ خودت نمیدونستی هستی؟!:/
احساس می کنم یه هفتاد باری گفته بودم!
:|خانوم معلم :-"

هوی:|
دوروز بالاسرت نباشم اینقده افسرده و له میشی؟:| 
چرا نوشته هات اینشکلین؟:/

دوروز نبودما:|
پس اونایی که باهاشون حرف میزنی چه بوقی میخورن دخیخن؟:|
همن.. :/
ای کسانی که این چند روزه باهاش حرف زدید و دارید این کامنتو میخونید:/

" خاک بر سرتون:|"

دیگه همین دیگه:| چاکر شوما، معجزه:/
پاسخ:
:)
زور ِ دلتنگیه دیگه.. معجزه که نباشه.. باید آدم خودشو با چند تا عینک از جـنـسِ طلق و یه آتیش که خاموش میشه و قار قارای بغضناک یه جوجه کلاغ، از دووووور.. از خیــلــی دووور، زنده نگه داره..

  • "گرگه" میباشم از دانشگاه!
  •  هممم..خیلی خوب بود!
    شاید خوب مناسبش نباشه!‌
    قشنگ!
    اره قشنگ بود!
    پاسخ:
    =)
    لطف داری گرگ جانم!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی