زیـــرِ نــــور ِمــــاه

زیـــرِ نــــور ِمــــاه

زیـــرِ نــــور ِمــــاه

آه باران...

شب تهی از مهتاب...
شب تهی از اختر...
ابر خاکستری بی باران پوشانده
آسمان را یــــکــســر
ابر خاکستری بی باران دلگیر است،
و سکوت تو پس پرده ی خاکستری سرد کــدورت افسوس
سخت دلگیرتر اســت

شــوق بــازآمدن ســوی تـوام هست

اما

تـلـخـی سـرد کـدورت در تو

پـای پـویـنـده ی راهـم بسته

ابر خاکستری بی باران
راه بر مرغ نگاهم بسته
...

 

وای، باران
باران ؛
شیشه ی پنجره را بــاران شست

از دل ِ مـن امـا

چه کسی نقش تو را خواهد شست؟


آسمان سربی رنگ
من درون قـفــس سرد اتاقم دلتنگ
می پرد مرغ نگاهم تا دور
وای، باران
باران ؛

پر مرغان نگاهم را شست...

 


حـــمــیــــد مصـــدق
آبی، خاکستری، سیاه

 

 

  • دختــرک بـی نـــام و نـــشـــان

بدون ِ تو

حمید مصدق

ستاره

شعر

ماه

نظرات  (۲)

باران که میبارد ... میروم گم میشوم زیر یک پتو !
در حالی که تک تک سلول های بدنم طالبِ یک آغوش گرمند ....
حال هی پتو را بپیچ به خودت ، سرد است !
وای باران ...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی