زیـــرِ نــــور ِمــــاه

زیـــرِ نــــور ِمــــاه

زیـــرِ نــــور ِمــــاه

آرنــدل

عجیب است که چگونه شهری با آن همه نور و و رنگ، در کمتر از چندین ماه می تواند خاکستری و سفید شود. برف پوشیده..! و دیگر هیچ جانداری در آن زندگی نکند، آن شهری که نماد ِ زندگی بود متروک شود تا جز ساحره ای کسی در آن نفس  نکشد. جز دختری که نشسته بود و می نوشت. با قلمی یخ زده می نوشت و می نوشت و می نوشت..

-در شمالی ترین نقطه زمین، جادوگرانی اسکیمو نام زندگی می کنند. مردمی اهل معاشرت با پنگوئن ها و چای عصرانه با خرس های قطبی. این مردم که عمر ِ کمی هم دارند به علت زندگی ِ بورانی ِ خود، و سروکله زدن زیاد با این پدیده سپید رنگ ضمن مطالع های فراوان در مورد انواع طلسم های برف زا وبرف زدا و.. نام های زیادی برای برف گذاشته اند.. برای هرنوع برف یک نام منحصر به فرد!

خواستم بگویم، من هم همینطور! و این برفی که حال کل ِ شهر را فرا گرفته، برفِ نبود ِ تو نام دارد! درکش زیاد سخت نیست. فکر کن قلب ِ یک شهر غایب باشد، فکر کن اصلا.. اصلا خورشید شهر را گرفته باشند و برده باشند..! یا خودش رفته باشد. چه فرقی می کند؟!

باورکن می شود! داستان ها زیادند.. می گویند خورشید از آن که ستاره ها و ماه در دل آسمان جای دارند ناخوش بوده. پس روزی رو به آسمان می گوید:
-    ستاره هایت را پاک کن.. ماه را بینداز دور!


و آسمان گیج، نگاهی به خورشید می اندازد و می پرسد:
-    کدام ستاره ها؟!


خورشید خیال می کند آسمان سعی در کتمان دارد. چند روز پشت ِ ابر ها پنهان می شود و هر چه قدر آسمان التماسش می کند.. انگار نه انگار..
دوباره می پرسد:
-    ستاره هایت را پاک می کنی یا بروم؟!


نمی فهمد آسمان ِ بیچاره اصلا ستاره ها را نمی بیند. نمی فهمد درپرتو نور ِ او ستاره ها بی معنی وپوچند. نمی فهمد و قهر میکند و می رود.. و ماه هم بی نور ِ اوخاموش می شود.
آسمانی می ماند خاکستری پوش.. آسمانی که دیگر ستاره ها راخودش زیر ِ ابرها پنهان می کند..
می دانی هر افسانه ریشه در حقیقت دارد دیگر،مگر نه؟
 
نگاه کن"معجزه جانم"، پاترونوس ها راه ِ خوبی برای ارتباط نیستند. نامه هم همینطور. اصلا نمی دانم نامه هایم این روزها در این برف و بوران به دستت می رسد یا نه. اصلا این جفد ها توانایی بردن ِ اینهمه بار ِ درون نامه ها را دارند یا نه!

کجای دنیا دیده ای بشود کسی را پشت ِ نامه در آغوش گرفت؟!
اصلا لعنت بر این جادوگرها! اینهمه زحمت کشیدند و نامه عربده کش ساختند، نکرد نامه ای آبی رنگ بسازند که اگر بازش نکنی هی آب بشود.. هی آب بشود.. و ناگهان در آغوش بگیردت!

اصلا لعنت بر تکنولوزی ِ مشنگی، مشنگ های بی کار ِ بی عار.. حتی می توانند بدون چند ثانیه تاخیر از این سر کره زمین با آن سر کره، حرف بزنند.. دریغ ازیک ایمیلِ بوسه بر..!

می دانی، پیمان ناگسستنی با خود بسته بودم. دستم را روی آینه گذاشتم و گفتم:
-من قسم می خورم که تا آخرِ عمرم مراقبش باشم.من قسم می خورم که تنهاش نذارم..

و حال که تونیستی.. و حال که تو رفتی! قرار است چگونه با این همه فاصله چشم از حرکاتت برندارم؟! نوشته بودی خود را از شهرمان تبعید کرده  ای.. تا نه من زجر بکشمم نه خودت.. قبول است. من هم خودم را از دنیا تبعید می کنم.. یک،دو به نفع من!

و فکرنکنم بیایی پشت ِ در دیگر.. فکر نکنم قرار باشد بخوانی:

-Do you want to build a snowman?


خورشید ِ شهر، کاش درک می کردی که هیچ کس، جایت را نمی گیرد! حتی اگر جایم را بگیرند.. کاش درک می کردی وبر می گشتی تا من دوباره این نامه را تا نکنم و درکمد بگذارم. راستش را بخواهی میگویند:
-"اون که رفته دیگه برنمیگرده.."

و من بغض می کنم و شهرمان یک درجه سردتر می شود. راست هم می گویند، هر چه قدر تلاش کردیم دیگر دور شده بودیم. امواج ِ سرنوشت لحظه به لحظه دورتر و دورترمان می کردند.و اکنون، حتی اگر تو بیایی بخوانی:

-Do you want to build a snowman?


فکر نکنم بشود..یعنی.. تو دیگربرنمیگردی.. خود را تبعید شده می پنداری.. یا یک آرمان ِخود تبعید وار احمقانه! من هم این نامه را برایت نخواهم فرستاد. من هم به همان طناب ِخودتبعیدی چنگ میندازم. تو می روی آدم های جدید پیدا می کنی. دوست داشتنی های جدید..


من هم در کاخِ متروکمان آدم برفی می سازم..!

دلنوشته رول ِ فروزن ِ هری پاتر طوری که در قالب ِ دوئل نوشته شده.. : )

  • دختــرک بـی نـــام و نـــشـــان

معجزه

نظرات  (۳)

Do You Want To Be a Snowman
آخ.
پاسخ:
آخ..
دو سه بار اومدم یه چیزی بنویسم بعد دیدم هیچی به ذهنم نمیرسه..:/
عاشقتم؛ خب؟

پاسخ:
می دونم. :)
می دونی که من بیشتر حتی.:)
  • کلاغ شمال
  • یادم باشه دیگه باهات دوئل نکنم، جنبه نداری :D
    پاسخ:
    :\ دوئل نکن چون صد در صد می بازی عزیزدل :\
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی